اتلیه معماری طراحان برتر



بسم الله الرحمن الرحیم

 

در این مقاله در هر قسمت به تعریف واژه های معماری سنتی ایران میپردازیم.در این بخش به واژه هایی که با حرف (د،ذ،ر،ز،س،ش،ص،ض) شروع میشوند میپردازیم.

دارافزین : نوعی ” تارمی که جلو اتاق یا ایوان درست کنند ” تارمی های نخست از چوب بوده ، ولی بعدها برای ساختن آنها از ف هم استفاده می کردند .

 

دالان در واژه نامه معماری سنتی : دالان راهرویی بوده که در آغاز خانه ها ، سراها ، کاروانسرها ، زیارتگاه ها و …قرار داشت و چنان که از نام آن بر می آید ، نخست دارای طاقی خمیده  بوده است .ولی در دوران پسین تر آسمانه آنها را با تیر و چوب و به صورت هموار ” صاف ” ساخته اند.

در آیگاه :در آیگاه به معنی مدخل و محل ورود است و در معماری سنتی ما بیشتر پیوسته ” با واسطه ” است و با یاری دالان ، هشتی ، راهرو و ایوان صورت می گیرد و گاهی هم بی واسطه عمل کرده و پس از گذشتن از آستانه در یکسره به فضای دلخواه راه راه می یابد .

در بند در واژه نامه معماری سنتی :” در یچه ها یا پنجره های کوچکی که در زیر سقفبرای روشنایی ” ساخته می شدند . البته در بندها نقشی هم در پالایش هوا داشته اند .

دست انداز :” دیوارهای که به ارتفاع حدود یک متر در دو طرف و در جلوی پل به منظور جلوگیری از سقوط گذرکنندگان به جای تارمی می سازند .

دم چلچله ای :گونه ای بست فی که در دوران باستان تخته سنگها را به یکدیگر پیوند می زده است .” سنگ چین دیوارهای عظیمی بوده است و اتصالات آن با اتصالات دم چلچله ای آهنی صورت گرفته .”

دندان موشی : نوعی آجرچینی به صورت هره چین که در بخش بالای بنا ” رخ بام ” صورت می گیرد و نام دیگر آن ” زه و زنجیر ” است .

راسته :”راسته ها مسیرها اصلی بازار هستند .” و در معماری سنتی ما به دو  صورت شکل یافته اند : ” موازی ” و یا ” متقاطع .

رباط ( ربات) :رباط ، مهمانسرا و کارونسرا ی میان راه ” است . رباتها از جهت آسایش سفرگران و کاروانیان بر سر راهها ساخته می شدند . در واقه ربات کاروانسرای بیرون شهری بوده است و همه ویژگیهای کاروانسرای درون شهرها مانند دالان ، حیاط ، حجره یا اتاقهای  مخصوص سفر گران ، انبار ، طویله ، بارانداز ، آب انبار و… را داشته است .

ربع رشیدی :ربع به معنای محله است و ربع رشیدی یا ” رشیدیه ” محله ای بوده است که تا دوران صفوی در تبریز وجود داشته ولی امروز اثری از آن بر جای نمانده است . ” ربع رشیدی را  جداران(دیوارها) حصارها و سرایها تا به روزگار سلاطین صفوی بر پای بود .”

رخام :”سنگی است آهکی تا حدی شفاف  و قابلیت صیقل دار شدن را دارد .از آن سنگ و قبر و لوحه می سازند.” رخام یا سنگ مرمر به رنگهای سیا و سفید دیده می شود و رنگ سفید آن از سیاه بهتر است و بیشتر به کار برده می شود .

رخبام :”حاشیه واقع در بالاترین قسمت نمای اصلی بنا و لبه بام ، جایی که نما سازی به پایان می رسد .” نمای رخبام یا پایه بام از آجر است .

رزاس :” نوعی آجر لعابدار دوران هخامنشی ” با طراحی های گوناگون.

رسمی بندی :” قسمت بالای کاربند وزیر گنبد که بر اثر تقاطع چند قوس به وجود آمده و بر روی تربنه ها و پا باریکها قرار دارد و در حد فاصل طرح هشت ضلعی و پایه مدور گنبد واقع است .” در واقع رسمی بندی طرحها و” تقسیمات هندسی دوردار ی” است  که در زیر گنبد به چشم می خورد . این طرحها را از جهت زیباسازی نمای درونی گنبد پدید می آورند .

رف :عبارت است از فرو رفتگیها کوچکی که در بالای طاقچه های اصلی می ساختند .گاه داخل آنها را با کمک گچبری و نقاشی و آینه کاری زینت می دادند”.

رک :رک به گنبدهای مخروطی گفته می شود که ” نوک تیز یا قیفی شکل هستند . گنبدها ی رک نخست در شمال ایران ساخته شده و سپس به مرکز ایران انتقال یافته است .

رگ چین : ساخت و سازی که به شیوه رج رج صورت می پذیرد ، یا به عبارت دیگر ” چیدن ساده آجر ، سنگ و خشت لایه لایه به روی هم ” رگ چین گفته می شود .

رواق :راهرو برخی از بناها در معماری سنتی ما به صورتها ی گوناگون جلوه گر شده است .از جمله در راهرو و مدخل سقف دار داخل عمارت .و یا فضاهای سر پوشیده واقع در ورودی و چهار جانب حرم امام زاده ها و مقابر و نیز ایوان یا صفحه ای است که پیرامون حیاط ساخته می شدند .

رون :”جهت قرار گرفتن خانه یا هر بنا ” و ” یکی از مسایل مهم معماری به شمار می رود ” ایم مسایل در ارتباط با ” آب و هوا طرز تابش جهت ( باد ، توفان ، گردباد، و غیره ) و مکان قرار گیری ، جنس زمین و … می شده است .

روسازی :شگرد ساختن رویه یا نمای بنا . در روسازی بیشتر از سنگ ، کاشی ، گچ ، و مصالح دیگری مانند کاهگل ، سیمگل و … استفاده می کردند .

روشندان : عنصری شبیه به کلاه فرنگی با شکلهای مختلف جهت نورگیری که بر روی طاقها می گذارند .” این عنصر گرد و برآمد ه بود و در آن شیشه های رنگی به کار می رفت و در بنای حمامها و قصر ها و بناها ی دیگر وجود داشته است . نام دیگر آن گلجام است .

ساقه گنبد : ” پایه مدور و استوانه ای زیر گنبد ” که به طور معمول نام بنیانگذار و نام سازنده آن و تاریخ ساختمان بر آن نوشته است .

ستاوند : ستاوند به ” چهل ستونهایی که در سه طرف دیوار ندارند گفته شده است . این چهل ستونها ، دارای ستونهای چوبی هستند و به نظر می رسد پارسها آن را از مادها گرفته باشند .

سرا : سرا در لغت به معنای خانه و در اصطلاح ، محلی برای داد و ستد در بازار است . ابتدا کانسروا هم جایی از جهت بیتونه و استراحت کاروان و هم محلی برای ورود و خرید و فروش کالا بوده اند . به گذشت زمان ، سراها از کاروانسرها جدا شده و تنها به محلی برای داد و ستد تبدیل گردیده اند و لی همچنان شکل و اندام پیشین خود را نگه داشته اند .

سربند :به ” چوب افقی بالای دماغه در” می گویند .

سردری :به ” اتاقی که در بالای در خانه یا قلعه ساخته شده باشد ” می گویند .

سر گشاده : در اصطلاح به ” فضای بدون پوشش گفته می شود ، بناهایی مانند حیاط و صحن که دارای سقف و پوشش نیستند .

سغ :این واژه در اصطلاح معماری قدیم در برابر تخت سقف هموار به کار می رود و می توان آن را برای هر گونه ” طلاق خمیده یا گنبدی ” به کار گرفت .

سقاخانه در واژه نامه معماری سنتی :بنایی بسیار کوچک شامل یک طاقچه طلاقی کوچک با سر کمانی است . دیوار سقاخانه ها آراسته به کاشیهای زیبای آبی و تصویری از ” عباس دلاور ” است که بر کاشی و بر پیکر سقاخانه نقش بسته است .این بنا به یاد شهادت تشنه کامان دشت کربلا از سوی شیعیان و از جهت ثواب بنا شده است .

سکتی : ” بنایی را گویند که چهار دیوار آن از چوبهای قطور بلند ساخته شده است .” این گونه بنا بیشتر مصالح آن منشا گیاهی و چوبی دارد و خاص کرانه های دریای خزر و ناحیه پر باران شمال ایران است .

سگدست : به طاقچه هلا لی محدبی که بین هر ربع گنبد وجود دارد ، سگدست می گویند .”

سوسنی : نوعی ” پنجره  ناوی شکل ” است . همچنین سوسنی ” پاباریک لوزی گونه ای کاربند زیر گنبد است که دو ضلع پایین آن باندتر از دو ضلع بالا باشد ماتتد گلبرگ سوسن .”

سیمگل : ” ملاطی از ماسه و گل رس و اندکی گچ نیمکوب” البته در این ملاط کاه هم می ریزند و برای عمل آوردن آن خاک و کاه را می شویند . سیمگل را در نمای بنا به کار می برند .

سینه باز : ” قسمتی از کاربندی به شکل طاقنماهای کوچک زیر گنبد که از چهار سو پایه های گنبد بر آن قرار گرفته است .”

سینه کفتری ” :”سینه کفتری نوعی مقرنس ” به شمار می رود . مقرنس سینه کفتری مانند سینه کفتر برجسته و بر آمده است .

شاه نشین :شاه نشین در اصطلاح معماری ایران هم به معنای اتاقی به این نام و هم به معنی سکو و جایی بلند برای نشستن بوده است . نالاری که شاهان و بزرگان در قدیم و بزرگان و عامه مردم در دوران بعد برای پذیرایی داشته اند ، شاه نشین نامیده می شده است ” قسمتی از سالن یا اتاقی بزرگ که سطح آن از قسمتهای دیگر بلندتر است و بزرگان و امرا در آن نشینند .”

شبستان :فضایی بزرگ و سر پوشیده است که برای ساختن آن غالبا از شماری ستون یا جرزها استفاده می شود .سطح بزرگ سقف به بخش کوچکتر تقسیم شود .

شکر سنگ : ” سنگی است میان سنگ شیشه و سنگ گچ و ریزه های آن به خرده های چینی شکسته  می ماند .”

شنب :به بنا و ساختمان دارای گنبد گفته می شود .

شیرو شکر :دو نوع گچکاری است که در کرمانشان و کردستان به ظریفکاری معروف هستند . شیر نوعی گچکاری ظریف و کم ضخامت و شکر گونه ای  دیگر از گچکاری است که از اولی ضخیم تر است .

صحن : حیاط بزرگ و چهار گوش امام زاده ها ، مسجد ، زیارتگاه   ها و … به این گونه از حیاطها از این جهت صحن گفته شده که در واقع نوعی میدان هستند ، می دانیم میدانهای ایرانی به جای گرده دایره چهار گوش بوده اند .

صفحه :کاربرد صفحه” به جای تراس ” درست نیست زیرا ” صفحه” عربی شده ” چفته ” فارسی است و چفته بنایی است که دارای طاق خمیده باشد در حالی که ساختمان های دارای تراس دارای هیچ گونه طاقی نیستند .

صندوقه واژه نامه معماری سنتی :صندوقه که ” کندو ” هم نامیده شده ” شیار بین پیوسته اول و دوم گنبد است .همچنین ” حفره هایی که در داخل دیوار وجود دارد و با قار دادن آجر ب دست می آید .

ضریح :پوشینه ای است که پیکره امامان ،امام زاده ها و پیران را در خود نگهه می دارد ضریحهای دارای صندوقی مشبک هستند و آنها را قفل می کنند .


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها